بیاین یه لحظه
واقعا واقعا معذرت میخوام واسه اینکه این یه ماه نبودم به خیلی ها قول داده بودم که زیر قولم نزنم من آدمی نیستم که به قولم عمل نکنم
حدودا یه ماه پیش دختر خاله م تصادف کرد و مرد مثل خواهرم بود یه روز نبود که از هم بیخبر باشیم همو خیلی دوست داشتیم وقتی رفت خورد شدم یه تیکه از قلب منم همون موقع ازم جدا شد اولش باور نمیکردم تا زمانی که خودم با چشمای خودم دیدم تا یه هفته فقط به در و دیوار زل میزدم خیلی سخته یکی که خیلی دوسش داری رو از دست بدی
من واقعا توانایی اومدن به بیانو نداشتم یادمه پیشنهاد زدن این وبلاگو خودش بهم داد
ولی سرنوشت هممون همینه و من الان یه ذره باهاش کنار اومدم هممون یه روزی باید این دنیارو ترک کنیم
واقعا معذرت میخوام واسه نبودم تو بیان
از این به بعد سعی میکنم بیشتر به بیان بیام
بیاین یه لحظه
واقعا واقعا معذرت میخوام واسه اینکه این یه ماه نبودم به خیلی ها قول داده بودم که زیر قولم نزنم من آدمی نیستم که به قولم عمل نکنم
حدودا یه ماه پیش دختر خاله م تصادف کرد و مرد مثل خواهرم بود یه روز نبود که از هم بیخبر باشیم همو خیلی دوست داشتیم وقتی رفت خورد شدم یه تیکه از قلب منم همون موقع ازم جدا شد اولش باور نمیکردم تا زمانی که خودم با چشمای خودم دیدم تا یه هفته فقط به در و دیوار زل میزدم خیلی سخته یکی که خیلی دوسش داری رو از دست بدی
من واقعا توانایی اومدن به بیانو نداشتم یادمه پیشنهاد زدن این وبلاگو خودش بهم داد
ولی سرنوشت هممون همینه و من الان یه ذره باهاش کنار اومدم هممون یه روزی باید این دنیارو ترک کنیم
واقعا معذرت میخوام واسه نبودم تو بیان
از این به بعد سعی میکنم بیشتر به بیان بیام
واقعا واقعا معذرت میخوام واسه اینکه این یه ماه نبودم به خیلی ها قول داده بودم که زیر قولم نزنم من آدمی نیستم که به قولم عمل نکنم
حدودا یه ماه پیش دختر خاله م تصادف کرد و مرد مثل خواهرم بود یه روز نبود که از هم بیخبر باشیم همو خیلی دوست داشتیم وقتی رفت خورد شدم یه تیکه از قلب منم همون موقع ازم جدا شد اولش باور نمیکردم تا زمانی که خودم با چشمای خودم دیدم تا یه هفته فقط به در و دیوار زل میزدم خیلی سخته یکی که خیلی دوسش داری رو از دست بدی
من واقعا توانایی اومدن به بیانو نداشتم یادمه پیشنهاد زدن این وبلاگو خودش بهم داد
ولی سرنوشت هممون همینه و من الان یه ذره باهاش کنار اومدم هممون یه روزی باید این دنیارو ترک کنیم
واقعا معذرت میخوام واسه نبودم تو بیان
از این به بعد سعی میکنم بیشتر به بیان بیام
بیاین یه لحظه
واقعا واقعا معذرت میخوام واسه اینکه این یه ماه نبودم به خیلی ها قول داده بودم که زیر قولم نزنم من آدمی نیستم که به قولم عمل نکنم
حدودا یه ماه پیش دختر خاله م تصادف کرد و مرد مثل خواهرم بود یه روز نبود که از هم بیخبر باشیم همو خیلی دوست داشتیم وقتی رفت خورد شدم یه تیکه از قلب منم همون موقع ازم جدا شد اولش باور نمیکردم تا زمانی که خودم با چشمای خودم دیدم تا یه هفته فقط به در و دیوار زل میزدم خیلی سخته یکی که خیلی دوسش داری رو از دست بدی
من واقعا توانایی اومدن به بیانو نداشتم یادمه پیشنهاد زدن این وبلاگو خودش بهم داد
ولی سرنوشت هممون همینه و من الان یه ذره باهاش کنار اومدم هممون یه روزی باید این دنیارو ترک کنیم
واقعا معذرت میخوام واسه نبودم تو بیان
از این به بعد سعی میکنم بیشتر به بیان بیام
واقعا واقعا معذرت میخوام واسه اینکه این یه ماه نبودم به خیلی ها قول داده بودم که زیر قولم نزنم من آدمی نیستم که به قولم عمل نکنم
حدودا یه ماه پیش دختر خاله م تصادف کرد و مرد مثل خواهرم بود یه روز نبود که از هم بیخبر باشیم همو خیلی دوست داشتیم وقتی رفت خورد شدم یه تیکه از قلب منم همون موقع ازم جدا شد اولش باور نمیکردم تا زمانی که خودم با چشمای خودم دیدم تا یه هفته فقط به در و دیوار زل میزدم خیلی سخته یکی که خیلی دوسش داری رو از دست بدی
من واقعا توانایی اومدن به بیانو نداشتم یادمه پیشنهاد زدن این وبلاگو خودش بهم داد
ولی سرنوشت هممون همینه و من الان یه ذره باهاش کنار اومدم هممون یه روزی باید این دنیارو ترک کنیم
واقعا معذرت میخوام واسه نبودم تو بیان
از این به بعد سعی میکنم بیشتر به بیان بیام